لـبـیـکـــــ یـا خـامـنـــــه ای

زمان بر امتحان من و تو می گردد، تا ببیند که چون صدای هل من ناصر امام عشق بر می خیزد، چه می کنیم؟ شهید آوینی

زمان بر امتحان من و تو می گردد، تا ببیند که چون صدای هل من ناصر امام عشق بر می خیزد، چه می کنیم؟ شهید آوینی

لـبـیـکـــــ   یـا  خـامـنـــــه ای

حضرت ارباب ...

گــذر ِتــک تـــک ایــن ثــانیــه های عمرم

به قــدیمــی شدن نــوکری ات مــی ارزد...

مسأله هسته ای نیست!

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با اشاره به اینکه مسأله‌ی اصلی استکبار با جمهوری اسلامی، مسأله‌ی هسته‌ای نیست، فرمودند: «ملّت باید بیدار باشد، تبلیغاتچى‌هاى دشمن تبلیغ میکنند که اگر ما در مقابلِ طرف مقابل تسلیم شدیم، همه‌ى مشکلات اقتصادى و مانند اینها حل خواهد شد؛ این خطا است.  همین دشمنیها، همین مخالفتها از اوّل انقلاب بود؛ اگر یک روزى هم جمهورى اسلامى عقب‌نشینى کرد و مسئله‌ى هسته‌اى همانطور که آنها میخواهند، حل شد ؛ خیال نکنید مسئله تمام خواهد شد؛ نه، بهانه‌هاى دیگر را به‌تدریج پیش میکشند.»

شرح حدیث / دوستی و خدمت بی‌منّت

امام خامنه ای:

 


«‫عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُیل وَ کَیْفَ یَکُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...»

 

فى الکافى، عن الصّادق (علیه‌السّلام): «المؤمنون خدم بعضهم لبعض»؛ حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مؤمنین، خدمتگاران یکدیگرند. خدم، جمع خادم است؛ یعنى خدمتگاران. در فارسى، ما براى کلمه‌ى خدم میگوئیم خدمتگار؛ که محترمانه‌اش کلمه‌ى «خدمتگار» است، و غیرمحترمانه‌اش کلمه‌ى «نوکر» است، نه خدمتگزار. تعبیر خدمتگزار، یک تعبیر دیگرى است و در فارسى یک معناى عرفىِ دیگرى دارد، که متفاوت است با معناى خدمتگار. خدم، جمع خادم است. خادم به همان معناى خدمتگار است. میگوید: مؤمنین خدمتگارهاى همدیگرند. [خب مستمعین]، تعجب کردند: چطور؟ همه خدمتگار همدیگر هستند؟ یا به تعبیر عرفى‌تر، همه نوکر همند؟ «قیل و کیف یکونون خدما بعضهم لبعض»؛ چه جور میشود که بعضى، بعضى دیگر را خدمتگار باشند؟ یعنى مثلاً بروند خانه‌هاى همدیگر، خدمتگارى کنند؟ فرمود: «یفید بعضهم بعضا»؛ [یعنی] به هم فایده برسانند. پس فایده رساندن مؤمنین به یکدیگر، خدمتگارى به آنهاست؛ [و در آن] منّتى وجود ندارد؛ نکته این است.

اگر چنانچه ما به هم خدمتى کردیم و به یکدیگر فایده‌اى رساندیم، چه در عرضِ هم باشیم - مثل ما مردم معمولى کوچه و بازار که به حسب شأن اجتماعى، در عرض یکدیگر قرار داریم - چه آن کسى که به حسب موقعیت اجتماعى، شأن بالاترى دارد؛ مثلاً رئیس یک تشکیلاتى است، دیگر نباید سر یکدیگر منّتى داشته باشیم. به نظر ما نکته‌ى این حدیث، تنها این نیست که افراد باید به هم نفع برسانند؛ بلکه این هم هست که این نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا این خدمتى را که میکنند، با منّت گذاشتن باطل نکنند.

 

شرح حدیث / ویژگی‌های دوست واقعی

امام خامنه ای:

 

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا  بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا  فَانْسُبْهُ إِلَى الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْ‏ءٌ  مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا  أَنْ تَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِی  أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ  لَا تُغَیِّرَهُ عَلَیْکَ وِلَایَةٌ وَ لَا مَالٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا  یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِیَ  تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَات».

 
فى الکافى، عن الصّادق (علیه‌السّلام): «لا تکون الصّداقة الاّ بحدودها». صداقت(1) مرزهائى دارد که اگر این خطوط اصلى و این مرزها وجود داشت، صداقتى که آثار فراوان شرعى و برادرى شرعى بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه. «فمن کانت فیه هذه الحدود او شى‌ء منها فانسبه الى الصّداقة». حالا اگر همه‌ى حدود هم نبود، بعضى از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق کند.
«و من لم یکن فیه شى‌ء منها فلا تنسبه الى شى‌ء من الصّداقة فأوّلها ان تکون سریرته و علانیته لک واحدة». اول این است که ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد. اینجور نباشد که در ظاهر اظهار دوستى کند، [اما] در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینکه دوست نباشد حداقل  خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.
«و الثّانیة ان یرى زینک زینه و شینک شینه»؛ [دوم اینکه] آنچه را که زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمى دست پیدا میکنید، یا یک کار برجسته‌اى میکنید که زینت براى شماست، این را براى خودش زینت بداند. اگر خداى نکرده چیزى در شما هست، صفتى، کارى، عملى که موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ که طبعاً آثارى بر این مترتب است: سعى میکند برطرف کند، سعى میکند آن را پنهان کند. اینجور نباشد که منتظر بماند تا شما یک لغزشى پیدا کنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.
«و الثّالثة ان لاتغیّره علیک ولایة و لا مال»؛ [سوم اینکه] اگر به یک قدرتى، حکومتى، ریاستى دست پیدا کرد، یا به یک مالى دست پیدا کرد، ثروتمند شد، وضعش با تو عوض نشود، تغییر نکند. بعضى‌ها اینجورى‌اند دیگر؛ با آدم رفیقند، به مجرد اینکه به یک مال و منالى، پولى، زندگى‌اى، چیزى میرسند، آدم مى‌بیند اصلا نمیشناسند آدم را. اصلا نمیشناسد، کانّه نمیشناسد آدم را؛ از این قبیل هم دیده‌ایم آدم‌هایی را. اینجور نباشد. داشتن مال و مقام او را عوض نکند، وضعش را با تو [عوض نکند].
«و الرّابعة ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته»؛ [چهارم اینکه] هر کار از دستش برمى‌آید، از تو دریغ نکند. خدمتى میتواند بکند، کمکى، وساطتى، توصیه‌اى، هر کار میتواند براى تو بکند و خیرى به تو برساند؛ از این امتناع نکند.
«و الخامسة و هى تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النّکبات»؛ [پنجم اینکه] در نکبتها و رویگردانى‌هاى دنیا تو را رها نکند. [اگر] به یک مشکلى دچار شدى، [به یک] بیمارى‌اى دچار شدى، سختى‌اى پیدا کردى؛ انواع و اقسام سختى‌ها دیگر - حالا در زمان ما ملاحظه میکنید؛ سختى‌هاى سیاسى و سختى‌هاى اقتصادى و حیثیتى و همه چى هست دیگر؛ انواعش را داریم مى‌بینیم، که در گذشته در دورانهائى اینها را نمیدیدیم، لیکن حالا جلوى چشم ماست؛ امتحانها فراوان است - [در] اینطور موارد تو را رها نکند؛ کمک کند.

1) صداقت در این روایت، به معنای دوستی است.

 

 

 

 

شرح حدیث / صفات دوست ایمانی

امام خامنه ای:

 

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْر»

 

فى الکافى، عن الصّادق (علیه‌السّلام): «اختبروا اخوانکم بخصلتین». اخوان، منظور مطلق معاشرین، على‌الظاهر نیست. یعنى آن کسانى که میخواهید به عنوان برادران خود و افرادى که با آنها صداقت دارید، افراد نزدیک، کسانى را که به این عنوان میخواهید انتخاب کنید، این دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه کنید. «فان کانتا فیهم»؛ اگر این دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عَزَبَ یعنى فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لایعزب عنه مثقال ذرّة»(1) که در قرآن کریم هست. دورى کنید از آنها. از آنها رو بپوشانید و دورى کنید.

این دو صفت چیست؟ «محافظة على الصّلوات فى مواقیتها». یکى این [که محافظ نماز باشند]. در مواقیت، لابد مراد مواقیت فضیلت است؛ و الّا مطلق مواقیت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اینکه خب، اگر کسى نکند این کار را، فاسق است. میخواهند بفرمایند که اهل نماز در وقت خود باشد، یعنى وقت فضیلت. مرحوم آقاى بهجت (رضوان اللَّه علیه) -[که] مکرر این را از ایشان ما شنیدیم، هم خودمان شنیدیم، هم بالواسطه دیگران هم نقل کردند- میگفتند استادشان - على‌الظّاهر مرحوم آقاى قاضى مثلاً - به ایشان گفتند که اگر کسى نماز اول وقت را مراقبت بکند، من ضامنم براى نجات او، یا براى مثلاً رسیدن او به درجات بالا؛ یک همچین تعبیرى. بنده یک وقت از ایشان پرسیدم که لابد نماز خوب دیگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابىِ با توجه، در اول وقت. اگر این را کسى مراعات بکند، این خودش یک عاملى است که انسان را عروج میدهد و به مراتب بالاى توحیدى میرساند. یکى این.

«و البرّ فى الاخوان فى العسر و الیسر». صفت دوم هم یک صفت اجتماعى است. اوّلى صفت فردى بود، بینه و بین اللَّه بود؛ این دومى بینه و بین النّاس است. کسى باشد که صفتش این باشد، که به برادرانش نیکى میکند؛ هم در عسر، هم در یسر. حالا این عسر و یسر، چه عسر و یسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختى هم باشد، بالاخره کمک میکند؛ حالا تنگدستى دارد، مالى ندارد که کمک بکند، اما میتواند تسلا بدهد، با زبان کمک کند، با آبرو کمک کند؛ هم ممکن است مراد عسر و یسر خود این کمک کننده باشد، هم عسر و یسر آن کمک شونده باشد؛ چون بعضى‌ها هستند، به انسان حاضرند کمک کنند، وقتى که حال انسان خوب است؛ وقتى اقبال به سمت کسى هست، حاضرند به او کمک کنند؛ محبت میکنند، کمک میکنند؛ به مجرد اینکه اقبال از او رو برگرداند، اینها هم رو برمیگردانند. بله، وقتى که اقبال از او ادبار کرد، اینها هم ادبار میکنند. نه، اینجور نباشد؛ در همه‌ى حالاتِ برادرش به او کمک کند و نیکى کند.

1) سبأ: 3

شرح حدیث / حفظ دوست و پاداش آن

شرح دو  حدیث از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله العظمی  خامنه‌ای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و هفتم دی‌ماه 89 (دوازدهم صفر   1432).

 

 
روایت اول: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعالی لَیَحْفَظُ مَنْ یَحْفَظُ صَدِیقَه»

روایت دوم: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع  لَا تُفَتِّشِ النَّاسَ فَتَبْقَى بِلَا صَدِیق»

 

دو روایت کوتاه:
فى الکافى، عن الصّادق (علیه‌السّلام)، قال: «انّ اللَّه تعالى لیحفظ من یحفظ صدیقه»؛ [حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند:] خداى متعال حفظ میکند آن کسى را که رفیق خود را حفظ کند. [البته] مراد، حفظ جسمانى نیست فقط - حالا آن هم یکى از مصادیقش ممکن است باشد - یعنى آبروى او را حفظ کند، شخصیت او را حفظ کند، جهات او را حفظ کند [و] مراعات کند. خدا یک چنین کسى را حفظ میکند. این پیوندهاى برادرى و رفاقت و انس و اخوت، در اسلام اینقدر اهمیت دارد. شما ملاحظه‌ى رفیقتان را میکنید، او را حفظ میکنید، خداى متعال در پاداش این عمل، شما را حفظ میکند. البته حفظ کردن رفیق معناش این نیست که انسان از گناه او، از خطاى او دفاع کند؛ کما اینکه در این کارهاى حزبى و جناحى و خطى و این چیزها معمول است که اگر خطائى هم از کسى سر بزند، چون با آنها هم‌جبهه است، هم‌خط است، هم‌حزب است، هم‌گروه است، باید بایستند پایش دفاع کنند؛ نه، این مراد نیست؛ این حفظ او نیست؛ این در واقع مخذول کردن او، بدبخت کردن اوست و خود؛ بلکه مراد، حفظ آبروى مؤمنى است که برادرى ایمانى با انسان دارد. جامع، برادرى ایمانى است. این یک روایت.

یک روایت دیگر هم باز از کافى است، از امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام)؛ میفرماید که: «لا تفتّش النّاس فتبقى بلا صدیق»؛ در کارهاى مردم ریز نشو، تفتیش نکن، جزئیات را دنبال نکن. دنبال پیدا کردن عیوب ریز و درشت افراد نباش. اگر اینجور باشد، بدون رفیق خواهى ماند. یعنى هر کسى بالاخره یک عیبى دارد دیگر. اگر بخواهى همین‌طور ریز بشوى، تفتیش کنى، دنبال کنى، کسى برایت باقى نمیماند.

 

 

دیدار با دانشجویان و دانش آموزان

1392/08/12

رهبر انقلاب در دیدار پرشور دانش آموزان و دانشجویان:

 

-۳۰ سال پیش جوانان ما اسم سفارت آمریکا را گذاشتند لانه جاسوسی؛ امروز سفارت‌خانه‌های آمریکا در نزدیکترین کشورها به آمریکا اسمشان شده «لانه جاسوسی»؛ یعنی جوانان انقلاب ما ۳۰ سال جلوتر بودند

-هیچکس نباید مجموعه مذاکره کنندگان ما را سازشکار بداند،اینها بچه های خود ما و بچه های انقلابند. یک ماموریت سختی را برعهده دارند و هیچکس نباید ماموری را که مشغول کاری است تضعیف کند.

-همانطور که در مشهد هم گفتم،به مذاکره خوشبین نیستم ولی باذن الله از این مذاکرات ضرری هم نمیکنیم و این تجربه،ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد/اگر مذاکرات به نتیجه برسد که چه بهتر ولی اگر نتیجه نگرفتند معنایش این باشد که کشور باید روی پای خودش بایستد.

-به دشمنی که لبخند میزند اعتماد نکنیم/آمریکاییها از آن طرف لبخند میزنند و اظهار میل به مذاکره میکنند و از این طرف بلافاصله میگویند همه گزینه ها روی میز است،خب چه غلطی ممکن است انجام دهند.

-حرف ما با مسئولین این است که برای گشایش مسائل کشور باید نگاهشان به درون باشد/در عرصه دیپلماسی هم آن کشوری موفق است که متکی به نیروی درون زا و اقتدار و توانیهای درونی باشد.

-آمریکاییها بیشترین ملاحظه را با صهیونیستها دارند و مجبورند ملاحظه آنها را کنند ولی ما این ملاحظه را نداریم و از روز اول هم گفته ایم که رژیم صهیونیستی را یک رژیم نامشروع و حرامزاده میدانیم.

 

تغییرات جمعیتى و نقش آن در تحولات مختلف جامعه

متن بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار دست اندرکاران برگزاری همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه

این دیدار روز ۶ آبان‌ماه برگزار و متن آن امروز پنج‌شنبه در این همایش در شهر قم قرائت شد

 


بسماللهالرّحمنالرّحیم(۱)
مسئلهى جمعیّت که بجد هم مورد بحث و اختلاف نظر در جامعه است، مسئلهى بسیار مهمّى است. بلاشک از نظر سیاست کلّى کشور، کشور باید برود به سمت افزایش جمعیّت؛ البتّه بهنحو معقول و معتدل. همهى اشکالات و ایرادهایى که وارد میشود - که بعضى از اشکالاتى را هم که مطرح میکنند ما دیدهایم - قابل برطرف شدن و قابل پاسخ دادن است.

آنچه مهم است این است که کشور ما با ظرفیّت طبیعى و با ویژگى جغرافیاى سیاسى خود احتیاج دارد به یک جمعیّت بیشتر؛ علاوه بر این -همانطور که قبلاً هم گفتهایم- مسئلهى نماى جوان براى کشور یک مسئلهى اساسى و مهم و تعیینکننده است. آنطورى که اهل علم و اهل تحقیق بررسى کردهاند و جوانب قضیّه را ملاحظه کردهاند و آمارها را مورد مداقّه قرار دادهاند، ما اگر چنانچه با این شیوهاى که امروز داریم حرکت میکنیم پیش برویم، در آیندهى نهچندان دور، یک کشور پیرى خواهیم بود که علاج این بیمارى پیرى هم درحقیقت در دسترس نیست؛ حالا نه [اینکه] در دسترس ما نیست، [بلکه] در دسترس هیچ کس نیست؛ یعنى امروز کشورهایى که در دنیا دچار پیرى شدهاند و قدرت «زاد و ولد» خودشان را از دست دادهاند، به دشوارى میشود گفت که راه علاجى براى حلّ این مشکل دارند. ما هم طبعاً با همین مشکل مواجه خواهیم شد؛ و نباید بگذاریم به اینجا برسد. البتّه مبانى اسلامى و تفکّر اسلامى در زمینهى جمعیّت و افزایش جمعیّت و با توجّه به وضع جغرافیاى سیاسى منطقه و کشور جمهورى اسلامى یک چیزهاى روشن و واضحى است.

3 حادثه تاریخی 13 آبان

امام خامنه ای:

 

شما میدانید که سیزده آبان حامل سه حادثهى تاریخى است؛

-تبعید امام در سال ۴۳،

-کشتار دانشآموزان نوجوان در سال ۵۷،

-و سرانجام تسخیر لانهى جاسوسى در سال ۵۸.

 در هر سه حادثه، یک طرف ملت ایران است، احساسات مردم است، مظهر مبارزه یعنى امام بزرگوار است و مردم ایران؛ یک طرف قضیه هم دولت مستکبر آمریکاست. بنابراین یک مبارزهاى بین نظام جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى و ملت ایران با این اعتقاد از یک طرف، و دولتمردان آمریکا و حکومت مستکبر آمریکا از طرف دیگر در جریان است.
 این مبارزه از کِى شروع شد؟ شما جوانها با نگاه تاریخى به مسائل کشور، باید روى این مسئله تأمل کنید. دو نکتهى اساسى در اینجا وجود دارد که باید مورد بررسى قرار بگیرد: یکى اینکه این مبارزه از کجا شروع شد و چه مراحلى را طى کرد و به کجا رسید؟ دوم اینکه نتیجهى این مبارزه چه شد؟ بالاخره دو گروه، دو دسته، دو انسان وقتى با هم مبارزه میکنند، یکى باید پیروز باشد، یکى باید شکست بخورد. نتیجه چه شد؟ در این مبارزهى طولانى، کى پیروز شد؟ کى شکست خورد؟

 

نرمش قرمانانه

 

 بیانات امام خامنه ای در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى1392/06/26
هیچ کس در چشم این دشمنان منفورتر از چهره‌ى درخشان و آفتاب فروزان امام بزرگوار ما نبود؛ برایش احترام قائل بودند، امّا از ته دل دشمنش بودند؛ به‌خاطر اینکه ایستاده بود، به‌خاطر اینکه امام با دو خصوصیّت بى‌نظیر «بصیرت کامل» و «قاطعیّت تمام» - هم خوب میدید و درست میفهمید، هم قاطع مى‌ایستاد - سدّى بود در مقابل پیشرفت اینها و در مقابل ناخن زدن و نیش زدن و ضربه زدن اینها؛ لذا با او دشمن بودند. البتّه عرض کردیم برایش احترام هم قائل بودند، میفهمیدند عظمت او را، امّا هرچه عظیم‌تر، از چشم آنها مبغوض‌تر؛ امروز هم همین‌جور است؛ هر کسى که در پایبندى به این ارزش اصولى و اصلى، یعنى ارزشى که هویّت سیاسى انقلاب را معیّن میکند - لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون - پایبندتر باشد و بفهمد که فهرست مشکلات تولیدشده و ایجادشده‌ى دشمنان علیه نظام اسلامى در این چهارچوب میگنجد - هرکسى با یک چنین بینشى و با ایستادگى در این راه باشد - همان‌قدر براى آنها مبغوض است. البتّه عالَم دیپلماسى، عالَم لبخند زدن است؛ لبخند هم میزنند، مذاکره هم میکنند، درخواست مذاکره هم میکنند، خودشان هم میگویند. به یکى از این سیاستمداران غربى چند روز پیش از این گفته بودند شما که میخواهید مذاکره بکنید با ایران، خب دشمن است ایران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاکره میکند دیگر! یعنى اقرار به دشمنى با ایران؛ صریح میگویند. علت دشمنى اشخاص نیستند، علت دشمنى این حقیقت و این هویّت است. همه‌ى آنچه که میگویند در این چهارچوب باید تفسیر و تحلیل بشود، در این چهارچوب باید فهمیده بشود.
ما مخالف با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى ، چه در عالم سیاستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چیزى هستم که سالها پیش اسم‌گذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما این کشتى‌گیرى که دارد با حریف خودش کشتى میگیرد و یک جاهایى به دلیل فنّى نرمشى نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که دارند چه‌کار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حمله‌ى طرف آنها کجاى مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند.

 

بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری1392/06/14
در این سالها جبهه‌بندى‌هاى منطقه‌اى و جهانى هم آشکار شده. البتّه نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همه‌ى عرصه‌هاى سیاسى، یک کار مطلوب و مورد قبولى است، لکن این مانور هنرمندانه نبایستى به معناى عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهاى اساسى، یا عدم توجّه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد. البتّه هر دولتى، هر شخصى، هر شخصیّتى، روشهایى دارند، ابتکاراتى دارند، این ابتکارات را انجام خواهند داد و [کار] پیش خواهد رفت. من کاملاً خوش‌بین هستم و معتقدم مشکلاتى که وجود دارد، اعم از مشکلات اقتصادى، یا مشکلات سیاسى، یا مشکلات امنیّتى، و اهمّ از همه‌ى آنها مشکلات فرهنگى که عمیق‌تر و مهم‌تر از مشکلات اقتصادى است - اگرچه ممکن است فوریّت بعضى از کارهاى اقتصادى بیشتر باشد - همه‌ى این مشکلات قابل حل، و راه، قابل پیمودن است. از خداوند متعال میخواهیم که کمک کند.


دیدار مسئولان وزارت‌ امور خارجه‌ و نمایندگان‌ سیاسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران با رهبر انقلاب1375/05/17
اگر روحیه‌ى انقلابى را از دست دادیم، در دنیا پیش نمى‌رویم و در حدّ کشورهاى دیگرى که از لحاظ علمى و مالى همطراز ما هستند، سقوط مى‌کنیم. حالا اگر بخواهیم چنین کشورهایى را پیدا کنیم، به نظرم به کشورهاى کمى از آن طبقه‌ى پایین خواهیم رسید. به علاوه، مطامعى هم دارند که اگر آن مطامع برآورده نشده باشد، حقد هم خواهند داشت. آن چیزى که این نظام را عظمت مى‌بخشد و قدرت مى‌دهد و براى آن احترام برانگیز است و به طور ناخواسته‌ى دشمنان، موجب مى‌شود راهها روى نظام باز شود، کوشش و حضور انقلابى و تمسّک به اندیشه‌هاى انقلابى است. این را باید در همه‌ى کارهاى دیپلماسیمان، حتّى در حرف زدنها و مصاحبه کردنها، حفظ کنیم. یکى از خصوصیات این روحیه، پرهیز از حالت دفاعى در مسائل سیاسى است. هیچ موضع دفاعى‌اى، موضع خوبى نیست؛ موضع بسیار بدى است.
موضع، باید موضع قوى و متعرّضانه‌اى باشد. در همه‌ى مسایلى که دنیا به شما تعرّضى مى‌کند و تلنگرى مى‌زند، مشت بزنید. این طورى خواهد بود که مى‌توانید پیش بروید. البته مشت بزنید. گاهى نامه‌هایى براى ارسال به این طرف و آن طرف مى‌آورند و مى‌خواهند که من نظر بدهم. من حرفهاى تندش را خط مى‌زنم. آقاى دکتر ولایتى مى‌دانند. بعضى از تعبیراتى که الان مسؤولان سرِ زبانشان است و در سخنرانیهاى خود، این‌جا و آن‌جا مى‌گویند، من نه در زمان ریاست جمهورى به زبان مى‌آوردم و نه حالا به زبان مى‌آورم. نمى‌خواهم بگویم تندیهاى بى‌وجه بکنید و بگویید: فلانى مى‌گوید فحش بدهید. نخیر، اشتباه نشود. در مسائل دیپلماسى و در سخنرانى، در این‌جا و آن جا، نه من خودم اهل فحش دادن هستم و نه این را به دیگران توصیه مى‌کنم. من مى‌گویم: شما تیزتر از شمشیر و نرمتر از حریر و سخت‌تر از سنگ و پولاد باشید. واقعاً دیپلماسى، دیپلماسىِ میدان نرمشهاى قهرمانانه است. نرم باشید؛ منتها نرمشى که تیز است. نمى‌گویم بروید بایستید بگویید مثلاً امریکاى جنایتکار. غالباً وقتى تعبیرهاى اینطورى در نامه مى‌آید، من خط مى‌زنم. نه نامه‌هایى که خودم مى‌خواهم بفرستم - آن را که خودم مى‌نویسم - بعضى از نامه‌هایى که بناست فرستاده شود و من باید رویشان اعلام موافقتى بکنم، وقتى پیش من مى‌آید، این طور چیزها را من معمولاً حذف مى‌کنم؛ چون دوست ندارم. این روش را توصیه نمى‌کنم؛ اما باید قرص بایستید و محکم باشید.

 

دستخط رهبر انقلاب در دیدار سپاهیان | سپاه پاسدار انقلاب است

کلیدهای فتح

امام خامنه ای:

 
برادران و خواهران!
کید دشمن را هرگز از نظر دور مدارید. غفلت ما براى دشمنان ما فرصت‌‌آفرین است. درس على(علیه‌‌السّلام) به ما این است که: «من نام لم ینم عنه» تجربه‌‌ى ما در جمهورى اسلامى در این زمینه نیز عبرت‌‌آموز است. با پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، دولتهاى مستکبر غربى و آمریکا که مدتهاى مدید پیش از آن، طاغوتهاى ایرانى را در مشت خود گرفته و سرنوشت سیاسى و اقتصادى و فرهنگى کشورمان را رقم میزدند و نیروى پرقدرت ایمان اسلامى در درون جامعه را دست‌‌کم گرفته و از توان بسیج و هدایت اسلام و قرآن بى‌‌خبر مانده بودند، ناگهان به غفلت خود پى بردند و دستگاههاى‌‌حاکمیتى  و سرویسهاى اطلاعاتى و اتاقهاى فرمان آنان به کار افتادند تا شکست فاحش خود را جبران کنند.
انواع توطئه‌‌ها و ترفندها را در این سى‌‌وچند سال از آنان دیده‌‌ایم. چیزى که مکر آنان را نقش بر آب کرده است، در اصل دو عامل اساسى است: ایستادگى بر سر اصول اسلامى، و حضور مردم در صحنه. این دو عامل در همه جا کلید فتح و فرج است. عامل اوّل به وسیله‌‌ى ایمان صادقانه به وعده‌‌ى الهى، و عامل دوم به برکت تلاش مخلصانه و تبیین صادقانه تضمین میشود. ملتى که صدق و صمیمیت پیشوایان را باور کند، صحنه را از حضور پر برکت خود رونق میبخشد؛ و هر جا که ملت با عزم راسخ در صحنه بماند، هیچ قدرتى توان شکست دادن آن را نخواهد داشت. این تجربه‌‌ى موفقى براى همه‌‌ى ملتهائى است که با حضور خود بیدارى اسلامى را رقم زدند.

 

 

بدبینى به توانائیهاى‌‌خود، کفران نعمت الهى است؛ و غفلت از امداد الهى و کمک سنتهاى آفرینش، فرو لغزیدن به ورطه‌‌ى: «الظّانّین بالله ظنّ السّوء» است.

 

دانلود در ادامه مطلب