آنگاه اصحاب عاشورایی امام عشق به آخرین نماز خویش ایستادند و سفر معراج پایان گرفت.
نخستین نمازی که آدم ابوالبشر گزارد در وقت زوال بود و آخرین نمازی که وارث آدم گزارد،
نیز... و از آن نماز تا این نماز ، هزارها سال گذشته بود و در این هزارها، چه ها که بر انسان نرفته بود.
شهید آوینی
امام خامنه ای:
بعضىها با عنوان "دین دولتى" و "فرهنگ دولتى" میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند. دولت جزو مردم است؛ دین دولتى یعنى دین مردمى؛ همان دینى که مردم دارند، دولت هم همان دین را دارد. دولت دینى با دین دولتى هیچ فرقى ندارد.. هر کسى هر توانى که دارد، باید خرج ترویج فضائل کند. از همهى اینها پرتوانتر هم دستگاه حکومت یک کشور است.
امام خامنه ای:
از جمله چیزهایى که حوزه احتیاج دارد، یک نظام تعلیم و تعلم است، تا در آن، وقتها هدر نرود. امروز دیگر روزى نیست که ما اجازه بدهیم، یک روز یا یک ساعت از عمر جوانى متدین و آماده براى تلاش و مجاهدت در راه دین - یعنى یک طلبه - هدر رود. طلبه، این است. اگر طلبه متدین نبود، طلبه نمىشد. اگر براى مجاهدت در راه دین آمادگى نداشت، طلبه نمىشد. حتّى شاید بشود گفت که اگر عاشقانه این راه را دوست نمىداشت، طلبه نمىشد.
بنابراین، جوانى با این خصوصیات، در روزى که اسلام توفیق پیدا کرده است یک نظام مبتنى بر اندیشه و تفکر و جهانبینى را در معرض دید بشریت قرار بدهد، نباید وقتش هدر رود. حوزه باید وقت او را به بهترین شکلى پُر کند و از وقتش بهترین استفاده را ببرد و از او انسانى بسازد که مىتواند امروز براى نظام اسلامى آبرو باشد و هدف توسعه و رواج و شناخته شدن اسلام را تأمین بکند. این کار، یک نظام درسى لازم دارد و بدون آن نمىشود.
طلبه باید روحیهى جوانى را با همهى خصوصیات جوانى حفظ کند. البته جوانى طلبه، جوانى نجیبى است. نوآورى جوان، گستاخى جوان، ابتکار جوان، بسیارى از قیود را نپذیرفتن - که در روحیهى جوان هست - در طلبه هست و همهى اینها مثبت است؛ اما قید دین و پایبندى به ضوابط که در طلبه هست، آن روحیات قبلى را تکمیل مىکند. اگر آن خصوصیات جوانى تنها باشد، به گستاخیهاى بىجا و بعضى از حوادثى که انسان در طول زمانها در دانشگاهها و غیردانشگاهها مشاهده کرده است و حتّى گاهى اوقات به انحرافها منتهى خواهد شد. اما وقتى با تدین و احترام به بزرگتر همراه شد - که این، در حوزهى علمیه یک سنت است؛ سنت احترام به بزرگترها، احترام به استاد، احترام به پیشکسوت، آن کسى که از ما جلوتر است و زودتر از ما درس را شروع کرده و دورههاى تحصیلى را یکى پس از دیگرى گذرانده است - جوانىِ نجیب و توأم با صلاحى را در حوزه به وجود مىآورد.
این جوانى، نباید به پیرى تبدیل شود. اگر جوان ما ظاهراً و سنّاً جوان، ولى روحیتاً پیر و بىنشاط و بىحوصله و بىابتکار و ناامید باشد، بسیار چیز بدى است. طلبه باید منشأ امید و شور و نشاط و تحرک باشد. اگر اینطور شد، آن وقت طلبه، در صفوف مقدم مسایل انقلاب هم شرکت مىکند. شرط اصلى صلاح حوزه، این است. اگر حوزه کارش به آنجا برسد که طلبه نسبت به مسایل انقلاب، احساس بىتفاوتى کند، خطر بزرگى است و نباید بگذارید چنین شود. یکى از مهمترین وظایف هر مجموعهى مسؤولى در حوزهى علمیهى قم و بقیهى حوزههاى علمیه، این است.
طلبهها باید در صفوف مقدم باشند.
امروز بسیارى از مشکلاتى که در کشورهاى اروپائى، مثل انگلیس، مثل فرانسه، مثل آلمان، مثل ایتالیا وجود دارد، ناشى از این است که سیاستهاى شبکهى خبیث صهیونیستى بر دولتهاى این کشورها حاکم است. اینها از سرمایهداران و کمپانىداران صهیونیست که در دنیا زیادند، چشم میزنند و حساب میبرند. در آمریکا هم همین جور است. تملقگوئى به صهیونیستها، یک شیوهى معمول در بین قدرتمندان آمریکاست. در اروپا هم کم و بیش همین جور است. وقتى ملتها - چه ملت آمریکا، چه ملتهاى اروپا - بدانند که خیلى از این بدبختىها ناشى از سلطهى شیطانى و اهریمنى این شبکه است، یقیناً انگیزهشان بیشتر خواهد شد، حرکتشان شدیدتر خواهد شد. ممکن است امروز آمریکا با پلیس، بلکه با ارتش، مردم را سرکوب کند - که سابقه هم دارد؛ چند سال قبل از این در شیکاگو یک حرکتى به وجود آمد، ارتش را وارد کردند؛ گمانم زمان کلینتون بود، حاکمیت آن مجموعهى قبل از بوش - هیچ ابائى ندارند؛ ارتش را وارد میکنند، مردم را سرکوب میکنند، میزنند، میکُشند، زندانهاى سخت میکنند؛ این حرکت سرکوب میشود، اما از بین نمیرود؛ آتش زیر خاکسترى خواهد ماند و یک روزى آنچنان شعله خواهد کشید که همهى این بناى پوشالى استکبارى و سرمایهدارى را خواهد سوزاند و خاکستر خواهد کرد.
دیدار دانشجویان کرمانشاه ۱۳۹۰/۰۷/۲۴
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با اشاره به اینکه مسألهی اصلی استکبار با جمهوری اسلامی، مسألهی هستهای نیست، فرمودند: «ملّت باید بیدار باشد، تبلیغاتچىهاى دشمن تبلیغ میکنند که اگر ما در مقابلِ طرف مقابل تسلیم شدیم، همهى مشکلات اقتصادى و مانند اینها حل خواهد شد؛ این خطا است. همین دشمنیها، همین مخالفتها از اوّل انقلاب بود؛ اگر یک روزى هم جمهورى اسلامى عقبنشینى کرد و مسئلهى هستهاى همانطور که آنها میخواهند، حل شد ؛ خیال نکنید مسئله تمام خواهد شد؛ نه، بهانههاى دیگر را بهتدریج پیش میکشند.»
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُیل وَ کَیْفَ یَکُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...»
فى الکافى، عن الصّادق (علیهالسّلام): «المؤمنون خدم بعضهم لبعض»؛ حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند: مؤمنین، خدمتگاران یکدیگرند. خدم، جمع خادم است؛ یعنى خدمتگاران. در فارسى، ما براى کلمهى خدم میگوئیم خدمتگار؛ که محترمانهاش کلمهى «خدمتگار» است، و غیرمحترمانهاش کلمهى «نوکر» است، نه خدمتگزار. تعبیر خدمتگزار، یک تعبیر دیگرى است و در فارسى یک معناى عرفىِ دیگرى دارد، که متفاوت است با معناى خدمتگار. خدم، جمع خادم است. خادم به همان معناى خدمتگار است. میگوید: مؤمنین خدمتگارهاى همدیگرند. [خب مستمعین]، تعجب کردند: چطور؟ همه خدمتگار همدیگر هستند؟ یا به تعبیر عرفىتر، همه نوکر همند؟ «قیل و کیف یکونون خدما بعضهم لبعض»؛ چه جور میشود که بعضى، بعضى دیگر را خدمتگار باشند؟ یعنى مثلاً بروند خانههاى همدیگر، خدمتگارى کنند؟ فرمود: «یفید بعضهم بعضا»؛ [یعنی] به هم فایده برسانند. پس فایده رساندن مؤمنین به یکدیگر، خدمتگارى به آنهاست؛ [و در آن] منّتى وجود ندارد؛ نکته این است.
اگر چنانچه ما به هم خدمتى کردیم و به یکدیگر فایدهاى رساندیم، چه در عرضِ هم باشیم - مثل ما مردم معمولى کوچه و بازار که به حسب شأن اجتماعى، در عرض یکدیگر قرار داریم - چه آن کسى که به حسب موقعیت اجتماعى، شأن بالاترى دارد؛ مثلاً رئیس یک تشکیلاتى است، دیگر نباید سر یکدیگر منّتى داشته باشیم. به نظر ما نکتهى این حدیث، تنها این نیست که افراد باید به هم نفع برسانند؛ بلکه این هم هست که این نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا این خدمتى را که میکنند، با منّت گذاشتن باطل نکنند.